•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

آیا شما واقعا عاشقید؟

آیا شما واقعا عاشقید؟



گرایش بین زن و مرد در نوع خود میتواند مفید یا مضر باشد. البته بیشتر ما حداقل یک بار در زندگی تمایل قوی را نسبت به فرد مخالف حس کرده ایم، خوب! این حس در مورد روابط معمولی شاید بتواند موثر باشد ولی در مورد مسئله ی ازدواج اگر بخواهیم تنها با اکتفا به این تمایلات و بدون توجه به معیارهای دیگر روان شناسی، تصمیمی بگیریم، ویران کننده است، چرا که نتیجه ای جز رنج، ترس از آینده، تحلیل انرژی و در آخر، در فاصله زمانی کم دچار افسردگی و سرخوردگی می شویم! در تنهایی و با صداقت کامل با خود به نکات زیر توجه کنید. مطمئنا در آخر می توانید به این سوال پاسخ دهید که آیا شما واقعا" عاشق هستید یا...: یک تمایل و گرایش مفید چیست؟ چطور می توانید بفهمید که شخص مورد علاقه شما همان کسی است که می خواهید؟!


۱) با او بسیار راحت هستید، گویی که سالهاست او را می شناسید.


ادامه مطلب ...

۴سوال قبل از بیان دوست داشتن


 4 سوال قبل از بیان دوست داشتن 




بیان اینکه کسی را دوست داریم، زیبا است و نتایج خوبی را هم می تواند داشته باشد اما گاهی وقت ها لازم است قبل از بیان این جمله، جوانبی را با هم بسنجیم.
● واقعا دوستش دارید؟
آیا واقعا این حسی که به طرف مقابل داریم، حس دوست داشتن است؟ آیا واقعا او را دوست داریم یا در پس این ظاهر، خواسته های دیگری داریم؛ مثل دریافت کمک مالی، فراموش کردن یک رابطه شکست خورده، کسب رضایت خانواده یا....؟ اگر می خواهید واقعا کسی را دوست داشته باشید و این حس را حتی بدون کلام به او منتقل کنید، باید احساس تان واقعی باشد؛ وگرنه پذیرفته نمی شود.
● واقعا او خاص است؟
می توان همه آدم های روی زمین را دوست داشت اما نمی توان با همه آنها رابطه نزدیک و خاص برقرار کرد. اگر او برای شما مثل همه است و همه مثل او هستند، نباید انتظار یک رابطه خاص را داشته باشید؛ چون این رابطه در سنگ بنای اول خود مشکل دارد؛ مشکلی که می تواند ناشی از عدم شناخت شما از خواسته هایتان در زندگی باشد.
● واقعا می توانید تفاوت هایتان را بپذیرید؟
عشق و دوست داشتن مترادف با شباهت داشتن کامل با هم نیست و اگر نتوانیم تفاوت ها را بپذیریم و مدام درصدد تغییر همدیگر باشیم، نمی توانیم رابطه درستی را برقرار کنیم و زیربنای یک رابطه عمیق تر را بگذاریم.

sms


نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر... و می دانی که کویر بدون باران زنده است... پس برو بمیر



یه توپ دارم قلقلیه ....... موهای سرم فرفریه ..... مسیج جدید نداشتم سرت کلاه گذاشتم


گلهای خوشبوی دنیارو هم به پات بریزم بازم کمه چون پاهات خیلی بو میده


دختره میره تو کتاب فروشی میگه آقا ببخشید کتاب برتری زن بر مرد دارین؟ مرده نگاش میکنه میگه خانم شرمنده ما اینجا رمان تخییلی نمیفروشیم



طرز تهیه دختر سالم مواد لازم . ...........اصلا ولش کن مواد رو حروم نکنیم

از من بپرسند بهترین، زیباترین، شجاع ترین، محبوب ترین، داناترین، عاقل ترین ادم کیه ؟ انگشتمو به طرفت تو دراز می کنم و می گم این نمی تونه باشه

دوست دارم یه سنگ بردارم و روی اون بنویسم:دلم برات تنگ شده و اونو محکم بکوبونم توی سرت تا بفهمی که فراموش کردن من چقدر سخت و دردناکه

می دونی چرا دوست دارم با تو برم ماهی گیری چون هیچ کس مثل تو کرم نداره

میدونی اگه یه اسب با یه سمور ازدواج کنه بچشون چی میشه؟ . . . . من چمیدونم.مگه من گفتم عروسی کنن؟مگه من گفتم بچه دار شن؟

یک گل خوشگل پشت ویترین گل فروشی دیدم!!! خواستم برات بخرمش. به فروشنده گفتم :اون گل چند؟ گفت:اون گل نیست........آینه ست

می خواستم شمع باشم تا آخر عمر برات بسوزم... ولی نامرد ادیسون برق رو اختراع کرد

چند وقته دلم هوس تاب بازی کرده. اجازه می دی بیام تو ذهنت؟ آخه شنیدم مخت تاب داره

معادله جالب: از سن خودت 20 سال کم کن. باقیمانده رو با 7 جمع کن. اگه عدد زوج بود با 1 جمع و اگه فرد بود از یک کم کن. اگه رنگ تیره رو دوس داری ضرب در 3 کن و اگه رنگ روشن رو دوس داری ضربدر 3.5 کن. نتیجه نهایی رو ول کن. حال خودت چطوره؟

اسمت را روی کاه نوشتم خراب شد اسمت را روی شمع نوشتم آب شد اسمت را روی قلبم نوشتم شکست ........بروبابا توهم با این اسمت

از خـدا یـه گل خواسـتــم،اون بـه مـن یـه بـاغ داد من از خدا یه درخت خواستم،اون به من یه جنگل داد میترسم از خدا تو رو بخوام بهم یک گله گوساله بده

من سر راه تو دامی از عشق پهن کردم ولی تو به سرعت از کنار آن رد شدی و گفتی:میگ میگ

باور

اگر تو باوری داشته باشی دست از جست و جو برمی داری؛ اگر باوری داشته باشی گمان می کنی که از قبل می دانی.

اشو "

 

" هر وقت می بینم مردم در امری با من هم عقیده اند یقین می کنم که در آن خصوص به خطا رفته ام.

لاروشفوکو "

 

" باور چیست؟ از کجا سرچشمه می گیرد؟ هر باور، چیزی را حقیقی انگاشتن است.

نیچه "

 

" انسان برای برخورداری از شادی باید خودش را باور کند.

توماس پاین "

 

<strong>


ادامه مطلب ...

انتخاب وزیر

انتخاب وزیر


پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند...
چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند.
آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید می توانید در را باز کنید و بیرون بیایید»
پادشاه بیرون رفت و در را بست... سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند.
نفر چهارم فقط در گوشه ای نشسته بود!
آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه ای نشسته بود و کاری نمی کرد. پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد،باز شد و بیرون رفت!!!
و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته!
وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته و من نخست وزیرم را انتخاب کردم».
آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی کرد، او فقط در گوشه ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
مرد گفت: «مسئله ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته ی اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟
نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله ای وجود دارد، چگونه می توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به قهقرا خواهی رفت؛
هرگز از آن بیرون نخواهی رفت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است».

پادشاه گفت: «آری، کلک در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد».

چناچنه به طور رومزره به زبان فارسی صبحت می کیند

چناچنه به طور رومزره به زبان فارسی صبحت می کیند، خاوهید تواسنت این نوتشه را بخاونید.

در داشنگاه کبمریج انگلتسان تقحیقی روی روش خوادنه شدن کملات در مغز اجنام شده است که مخشص می کند که مغز انسان تهنا حروف اتبدا و اتنها ی کلمات را پدرازش کرده و کمله را می خاوند.

به هیمن دلیل است که با وجود به هم ریتخگی این نوتشه شما تواسنتید آنرا بخاونید!!!

از خیلی خوب به خیلی بد

از خیلی خوب به خیلی بد


خیلی خوب.........خیلی زود تبدیل شد به خیلی بد

خیلی زود

هیچ کس چیزی به من نگفت و به همین دلیل هیچ وقت سر در نیاوردم

که خیلی خوب چقدر زود تبدیل می شود به خیلی بد.

آفتاب...تبدیل شد به سایه، به باران

شور و شوق ......تبدیل شد به لذت، به درد

ترنم ترانه های دل انگیز عاشقانه جایش را داد به سر دادن سرودهای غم انگیز

خیلی زود

با "تا ابد " شروع شد

و ابد تبدیل شد به گاهی ، به هیچ وقت

و "مرا دوست داشته باش" تبدیل شد به جایی هم در قلبت برای من در نظر بگیر

خیلی زود

خیلی خوب........زودتر از آن که فکر می کردیم تبدیل شد به خیلی بد

خیلی زود

اگر هیچ کس به تو نگفته باشد ، حالا دیگر باید بدانی

که خیلی خوب خیلی زود تبدیل می شود به خیلی بد.

خیلی زود.





شعر از شل سیلورستاین

خوردن روی خوابیدن اثر می گذارد


خوردن روی خوابیدن اثر می گذارد



اگر بدخواب هستید، بهتر است کمی به آنچه می خورید بیندیشید. چرا که خوردن روی وضعیت خواب افراد تاثیر زیادی دارد. خیلی از غذاهایی که در طول روز می خوریم، شب ها موجب بدخوابی یا بی خوابی ما می شوند. اگر شما هم جز کسانی هستید که بدخواب هستند حتما این مقاله را بخوانید.
● غذاهای سرشار از تریپتوفان
همه ما شنیدیم که شیر گرم تاثیر جادویی در به خواب رفتن ما دارد. اما آیا می دانید چرا؟ مواد غذایی لبنی حاوی تریپتوفان هستند که ماد ای است که موجب بهتر خوابیدن می شود. سایر مواد غذایی که حاوی تریپتوفان هستند شامل مرغ، موز، جو و عسل است.
● کربوهیدرات های دوستدار خواب
غذاهای حاوی کربوهیدرات در کنار محصولات لبنی سبب افزایش ماده محرک خواب یا همان تریپتوفان در خون می شوند. بنابراین خوردن یک کاسه غلات با شیر، ماست یا کراکر یا کمی نان و پنیر موجب بهتر خوابیدن افراد به خواب می شود.
● خوردن کمی غذا قبل از خواب
اگر همیشه برای خوابیدن بهتر با خود کلنجال می روید سعی کنید کمی غذا به معده تان تقدیم کنید. چرا که وجود کمی غذا در معده سبب بهتر خوابیدن می شود. اما هرگز معده تان را از غذا انباشته نکنید. کمی غذا کافی است. خوردن وعده غذایی سنگین موجب فعالیت سیستم گوارشی شما شده و نه تنها احساس ناراحتی خواهید کرد، بلکه قادر نخواهید بود که خوب بخوابید.
● برگرها و سرخ کردنی ها را کنار بگذارید!
یکی دیگر از دلایل بدخوابی افراد خوردن غذاهای چرب است. تحقیقات نشان می دهد افرادی که اغلب اوقات غذاهای چرب مصرف می کنند نه تنها دچار اضافه وزن می شوند بلکه حین خواب هم دچار اختلالاتی خواهند شد.
● داروهای کافئین دار هم مقصر اند
برخی داروهای بدون نسخه حاوی کافئین هستند. داروهایی مثل مسکن ها، قرص های لاغری، ادرارآورها و داروهای سرماخوردگی، اینها و برخی داروهای دیگر ممکن است حتی به میزان زیاد، کافئین داشته باشند.بنابراین همیشه برچسب روی داروهای بدون نسخه و با نسخه را چک کنید چرا که ممکن است آنها سبب بدخوابی شما باشند.
● فرار از مصرف الکل
مصرف الکل موجب می شود که مدام از خواب بیدار شوید و دوباره برای بخواب رفتن با مشکل مواجهه شوید مصرف الکل قبل از خواب موجب بیداری مکرر و موجب عدم رفع خستگی شما شده، سردرد در شما ایجاد می کند و تعریق شبانه و کابوس را برایتان به ارمغان دارد.
● غذاهای پر از ادویه ممنوع
دراز کشیدن با شکم پر می تواند در شما احساس ناراحتی و اختلالات گوارشی ایجاد کند. خوردن غذاهای پرادویه و خوابیدن بعد از آن می تواند منجر به سوزش سردل و بدخوابی شود. یادتان باشد ۴ ساعت پیش از خواب غذاهای ادویه دار نخورید.
● پروتئین در حد کم هنگام خواب
پروتئین جز ضروری رژیم غذایی ماست. اما یک انتخاب نامناسب به عنوان وعده غذایی نزدیک زمان خواب است. غذاهای پرپروتئین دیرتر هضم می شوند. بنابراین از خوردن غذاهای پرپروتئین هنگام خواب بپرهیزید و به جای آن از شیر گرم استفاده کنید.
● مایعات فقط تا قبل از ساعت ۸
نوشیدن آب در طول روز برای بدن بسیار مفید است اما مصرف مایعات قبل از خواب روی بخواب شما اثر می گذارد. خواب مایعات زیاد قبل از خواب موجب می شود که برای رفتن به دستشویی از خواب بیدار شوید.

فرمانروایان همواره سه کار مهم در برابر مردم دارند

نیمروز بود کشاورز و خانواده اش برای نهار خود را آماده می کردند یکی از فرزندان گفت در کنار رودخانه هزاران سرباز اردو زده اند چادری سفید رنگ هم در آنجا بود که فکر می کنم پادشاه ایران در میان آنان باشد سه پسر از میان هفت فرزند او بلند شدند به پدر رو کردند و گفتند

 

 

 زمان مناسبی است که ما را به خدمت ارتش ایران زمین درآوری ، پدر از این کار آنان ناراضی بود اما به خاطر خواست پیگیر آنها پذیرفت و به همراهشان به سوی اردو رفت .

دو جنگاور در کنار درختی ایستاده بودند که با دیدن پدر و سه پسرش پیش آمدند : جنگاوری رشید که سیمایی مردانه داشت پرسید چرا به سپاه ایران نزدیک می شود . پدر گفت فرزندانم می خواهند همچون شما سرباز ایران شوند .

جنگاور گفت تا کنون چه می کردند . پدر گفت همراه من کشاورزی می کنند .

جنگاور نگاهی به سیمای سه برادر افکند و گفت و اگر آنان همراه ما به جنگ بیایند زمین های کشاورزیت را می توانی اداره کنی ؟

پیرمرد گفت آنگاه قسمتی از زمین ها همچون گذشته برهوت خواهد شد .

جنگاور گفت : دشمن کشور ما تنها سپاه آشور نیست دشمن بزرگتری که مردم ما را به رنج و نابودی می افکند گرسنگی است کارزار شما بسیار دشوارتر از جنگ در میدانهای نبرد است .

آنگاه روی برگرداند و گفت مردم ما تنها پیروزی نمی خواهند آنها باید شکم کودکانشان را سیر کنند . و از آنها دور شد</span> .

جنگاور دیگری که ایستاده بود به آنها گفت سخن پادشاه ایران فرورتیش ( فرزند بنیانگذار ایران دیاکو ) ! را بگوش بگیرید و کشاورزی کنید . و سپس او هم از پدر و سه برادر دور شد .

فرزند بزرگ رو به پدر پیرش کرد و گفت : پدر بی مهری های ما را ببخش تا پایان زندگی سربازان تو خواهیم بود . ارد بزرگ خردمند برجسته کشورمان می گوید : فرمانروایان همواره سه کار مهم در برابر مردم دارند . نخست : امنیت ، دوم : آزادی و سوم : نان .

smsتبریک عید فطر


smsتبریک عید فطر


                                          
-کم کم غروب ماه خدا دیده می شود .......... صد حیف از این بساط که برچیده می شود


-در این بهار رحمت و غفران و مغفرت .......... خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود


-رمضان آمد و روان بگذشت .......... بود ماهی به یک زمان بگذشت


-شب قدری به عارفان بنمود .......... این معانی از آن بیان بگذشت


-مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو .... آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم؟


-من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان ؛ گر شما در هوس عید بقایید همه .


-بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد ؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد .


-ثواب روزه و حج قبول ، آن کسی برد ؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد .


-شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک ؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم.


-کسان که در رمضان چنگ می شکستند ؛ نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند .


-عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت ؛ صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت ...


-چه زود رفت این رمضان عمر ما ...... پس ، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین .