•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

رهاکردن

رهاکردن



رها کردن آن چه آشنا و امن به نظر می رسد و در آغوش گرفتن آنچه نو ،بدیع و تازه است ، مستلزم شهامت روحی بسیار بالایی است.

اما به راستی هیچگونه امنیتی در آنچه دیگر با معنی و با مفهوم نیست وجود ندارد ، آنچه ماجراجویانه و مهیج تر است بمراتب امن تر است . زندگی در تحرک و جنبش و تغییر نهفته است.


آلن کوهن

طعم واقعی زندگی

طعم واقعی زندگی



سیب های کال

طعم عجیبی دارند

بد مزه ، ترش و گس

ولی برای خوردنشان

بسیار حریصم

زیرا طعم واقعی زندگی را میدهند

بد مزه ، ترش و گس

عشق

عشق



عشق راز زندگی ست


و من و تو


برای یافتن این راز همداستان شده ایم....

دکتر شریعتی

دکتر شریعتی



چند عکس و جملاتی زیبا از دکتر شریعتی 

 

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !

ادامه مطلب ...

گوشه ای از افکار چارلی چاپلین

گوشه ای از افکار چارلی چاپلین


آموخته ام که، با پول میشود.... خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.آموخته ام که.

ادامه مطلب ...

به آرامی آغاز به مردن میکنی...

به آرامی آغاز به مردن میکنی...



به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نکنی،

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.


منبع:اتودی از « زندگی یک زن»

شکسپیر

اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم

بهتر آن است که


آنرا خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم


شکسپیر





ارسال شده: توسط ماری مطالب دوست داشتنی

داستان های کوتاه و پند اموز

داستان های کوتاه و پند اموز ۱

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غر غر می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد . حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود :

" هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد"

رابطه شیطان و خدا از نگاه انیشتین

رابطه شیطان و خدا از نگاه انیشتین


استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.

آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"

استاد پرسید: "آیاخدا همه چیز را خلق کرد؟"

شاگرد پاسخ داد: "بله، آقا"

ادامه مطلب ...

چگونه بودن

چگونه بودن

من دیگر ناله نمی کنم


نه….......


من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است


می خواهم فریاد بزنم!


اما اگر نتوانستم سکوت می کنم


خاموش بودن بهتر از نالیدن است