ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
انشاء در مورد تابستان سال گذشته
تابستان سال گذشته بسیار خوب و پر برکت بود!
تابستان سال گذشته :
پسر خاله ام زیر چرخ تریلی رفت وله گشت وما در مراسم ختمش شرکت کردیم.
خیلی میوه وخرما وحلوا خوردیم وخیلی خوش گذشت,ما خیلی خاک بازی کردیم , من هر چه گشتم پسر خاله ام را پیدا نکردم , پدرم خیلی مارا با بیل زد.بدون دلیل !
من در پارسال خیلی درس خواندم ولی نتوانستم قبول شوم ومن را از مدرسه اخراج کردند.
پدرم من را به مکانیکی فرستاد تا کار کنم , اوستای من هر روز من را با زنجیر چرخ می زد و گاهی که خیلی عصبانی می شد من را به زمین می بست وبا ماشین مشتریها از روی من رد می شد.
من خیلی در کارهای خانه به مادرم کمک می کردم, مادرم من را در سال گذشته خیلی دوست می داشت ومن را خیلی ماچ می کرد پدرم حسود بود ومن را با شیلنگ کتک می زد!!!!
تابستان گذشته خواهرم وشوهر خواهرم خیلی از هم طلاق گرفتند در ضمن خواهرم حامله است , پدرم می گوید یا پسر است یا دوقلو ! ولی من چیزی نمی گویم چون نمی دانم بچه ای به این اندازه از شکم خواهرم در نخواهد آمد.
در سال گذشته ما به مسافرت با قطار رفتیم.من در کوپه پدرم را عصبانی کردم وپدرم من را به تخت بست ومن تا صبح به همان وضع خوابیدم.
پدرم در سال گذشته خیلی سیگار می کشید ومادرم خیلی ناراحت است وهی به من می گوید :
کپی اوغلی , ولی من نمیدانم چرا وقتی مادرم به من فحش می دهد پدرم خیلی عصبانی می شودشاید من را خیلی دوست دارد
که دلش نمی خواهد مادرم به من فحش دهد.
در سال گذشته ما به عید دیدنی رفتیم ومن حدودا خیلی عیدی گرفتمولی پدرم همه آنها را گرفت ویک آنتن ماهواره خریدکه بسیار بد آموزی دارد و من نگاه نمی کنم و پدرم از صبح تا شب نمیدونم چی نگاه میکرد که هی بشکن می زند.
پدرم در سال گذشته رژیم گرفته چیپس وماست موسیر می خوره
من خیلی سال گذشته را دوست دارم ....
این بود انشای من
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
بچه ها این انشا همش الکی بوده و فقط واسه خنده بوده امیدوارم
خوشتون اومده باشه.
حیف که شنیده ام درس انشاء را قرار است حذف کنند
با این انشاء نوشتن تو حتما دکتر می شدی
قشنگ بود
اگرچه کاش تو ضیح آخر را نمی گذاشتی
مرسی
شما لطف دارین کوروش جان
باشه دفعه بعد حتما یادم می مونه
سلام ابوالفضل جان امروز با مهدی بودم یادی از تو کردیم خوبی؟
یه زحمت دارم واست یه آدرس بهت میدم تو سایت گوگل ثبت نامش کن که با سرچ کردن اسم طرف وبلاگش نمایش داده بشه خییییییییییلی گلی
می خوامت
WWW.BARBOD-MUSIC.BLOGFA.COM
خبرشو بهم بده دوست دارم مرسی
سلام
من که لذت برم
اما بیچاره اونای که در واقعیت و دور از شوخی همچین تابستونیو دارن
عزیز
هر روز سری می زنم تا شاید
چیزی جدید بخوانم و اذت ببرم
بنویس
که زیباترین اعتیاد است
پیروز باشی
سلام




ابوالفضل
برادرم تو را دوست دارم ، هر که می خواهی باش ، خواه در
کلیسایت نیایش کنی ، خواه در معبد، و یا در مسجد . من و تو
فرزندان یک آیین هستیم ، زیرا راههای گوناگون دین انگشتان
دست دوست داشتنی "یگانه برتر " هستند ، همان دستی که سوی
همگان دراز شده و همه آرزومندان دست یافتن به همه چیز را
رسایی و بالندگی جان می بخشد
من فکر میکنم تولینکاتون بودم
سلاملکم خیلیییییییییییییی با حال بود خوشمان آمد
من که نزدیک بود به خاطر این انشاء گریه کنم ولی در کل باحال بود


خداییش خیلی قشنگ بود تو کلاس که خوندمش همه پوکیدن ازخنده مرسی موفق باشی