ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
در هر پله ای باشی ؛ خدا یک پله از تو بالاتر است ؛ نه به خاطر اینکه خداست ؛ به خاطر اینکه وقت افتادنت دستتو بگیره
هر کس خواهان عزت است به راستی که تمام عزت ها از آن خداست!
دین را دوست دارم ولی از کشیش ها می ترسم !*دکترعلی شریعتی*
حق این دانش آموز چه نمره ایست؟؟؟
خودتان قضاوت کنید:
درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در آخرین جنگش...
ادامه مطلب ...
خدایا برای امروز و فردا هایم چیز ِ زیادی از تو نمیخواهم ... فقط با گرمــی دستانم را بگیر ،
نشد بشناسمت ؛ اما تو با دل دریایی ات ،مرا از میان صخره ها برگیر ...
چرا دست من بهش نمی رسه ؟؟؟؟؟؟؟
دستهایم را تا ابرها بالا برده ای....
و ابرها را تا
کوچه پس کوچه های این شهر غریب...
صرفا جهت خنده!
آوردهاند مردی بود که پیوسته تحقیق ِ مکرهای زنان می کرد و از غایت غیرت، هیچ زنی رامحل اعتماد خود نساخت و کتاب "حیل النساء" (مکرهای زنان) را پیوسته مطالعه می کرد. روزی در هنگام سفر به قبیلهای رسید و به خانهای مهمان شد. مرد ِخانه حضور نداشت ولکن زنی داشت در غایت ظرافت و نهایت لطافت. زن چون مهمان را پذیرا شد با او ملاطفت آغاز نمود. مرد مهمان چون پاپوش خود بگشود و عصا بنهاد، به مطالعه کتاب مشغول شد.
ادامه مطلب ...