•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

ناشنیده هایی از زبان فارسی آیا می‌دانستید

ناشنیده هایی از زبان فارسی آیا می‌دانستید

برخی‌ها واژه‌های زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی می‌دانند؟ آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژه‌های دیگر.  

منبع: یاسر مولوی 

بیزارم



بیزارم

از نشستن روی صندلی که روحی را سر میکشد

از خوابیدن های بدون خواب!

و خواب دیدن ها در بیداری

از دویدن در پس ثانیه ها

و بی جواب گذاشتن خودم !



و خسته

خسته از انتظار های بی مورد

مرور هر روزه ی زندگی

گشتن بدنبال تفاوت های یکنواخت



شب را میپرستم

چون تکراری نمی شود

چون در سایه میتوانم آرام شوم

صدای جیر جیرک ها را دوست دارم

و صدای باد!

صدایی که در شب ، خودش را پیدا می کند

و چون تصویری در آینه پیدا نیست



روز ها خطرناکند!

گاهی خودم را بین دیگر تصویر ها گم میکنم

و گاهی به اجبار چشم هایم را می بندم

برای ندیدن تصویرم!



ای آدم!

به راستی چه گذشت بر تو؟

که اینگونه پست شدی!


اینگوونه در پس خیانت هایت میخندی و از پس نقابت می گریی .

پارسیان چگونه مینوشتند...


پارسیان چگونه مینوشتند...


تا کنون 2 بار در نوشته هایی درباره نگارش پارسی مطالبی(!) خوانده بودم اما نه چنین ریز

خوبه که برای شما هم بازگو کنم کوشش کنید زیاد غم گذشته و از دست رفته را نخورید

پارسیان برای نوشتن 7 نوع(!) خط(!)داشتن که هرکدام برای هدفی ویژه پرداخته شده بود

اطلاعات(!) زیادی از هر 7 تا در دست نیست اما درباره ی 4 تا از اون ها پژوهش های زیادی شده

و من درباره ی 3 تا از اونها اطلاعات(!) اندکی دارم که به شما هدیه اش میکنم:

یکی از این خط(!) ها ویژه ی حساب و کتاب و درآمد و هزینه های دیوان دولتی و مردم و ...

بوده است که از خطوط(!) دیگر متمایز(!) بوده

یکی دیگر که از خطوط(!) دیگر تمام تر بوده ویژه ی نوشتن نگاره(کتاب) های دینی و آسمانی بوده

و چیزی که بسیار منو غمگین کرد خطی(!) است که اکنون برایتان میگویم

چیزی در مایه های نشانه های هجی کردن انگلیسی که شیوه ی تلفظ(!) واژه را نشان میدهد بوده

به گونه ای که آواز ها و نوشته ها و سروده های پدران و نسل های گذشته شان را با چنین ریزبینی میتوانستند بخوانند که پدرانشان.

و چیزهایی که با این خط(!) نوشته میشد بدون هیچ دگرگونی در گذر زمان برجا میماند

و آوا ها و سروده ها جاودان میشدند

این افسانه نیست نشانه ی تاریخی(!) دارد.

منبع: پارسی اندیشان

روشهای فراگیری لغات


روشهای فراگیری لغات



به خاطر سپردن لغتهای یک زبان خارجی می تواند یکی از بخشهای خسته کننده در فراگیری زبان باشد. خوشبختانه روشهای مختلفی برای سرعت بخشیدن و نیز لذت بخش کردن آن وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم:



کارتهای نمایش (Flash cards)

استفاده از کارتهای نمایش سریعترین روش برای مرور لغاتی است که نیاز به تکرار دارند. این روش بسیار مؤثر و در عین حال کم هزینه است.

روش کار بدین صورت است که یک دسته کارت مقوایی، در اندازه‌ای که در جیب جا شوند، تهیه می‌کنید، در یک روی آن لغت انگلیسی را می‌نویسید و در سمت دیگر کارت معنی آن را به فارسی وارد می‌کنید. همانطور که کارتها را مرور می‌کنید، لغتها را به دو دسته تقسیم می‌کنید: آنهایی که معنی آن را فوراً به خاطر می‌آورید و آنهایی که به راحتی نمی‌توانید معنی آن را به خاطر آورید. به مرور لغتهایی که هنوز به آنها تسلط پیدا نکرده‌اید آنقدر ادامه می‌دهید تا اینکه مطمئن شوید آنها را بخوبی یاد گرفته‌اید.



دفتر لغت

سعی کنید حتماً یک دفتر لغت مناسب تهیه کنید و هر موقع که به لغت جدیدی برخوردید آن را در دفترتان یادداشت کنید. فقط به نوشتن لغت و معنی آن اکتفا نکنید. بعضی از مواردی که می‌توانید در دفترتان ثبت کنید عبارتند از: توضیح انگلیسی معنی لغت، مترادف ها، متضادها، تصاویر، جملات نمونه (به انگلیسی)، علائم فونتیک، نوع کلمه (اسم، فعل و ...)، نکات گرامری (قابل شمارش، غیرقابل شمارش و ...)، کلمات هم خانواده و ....

کارهای جالبتری هم می توانید انجام دهید: مثلاً می‌توانید خودتان با لغت جدید یک جمله بسازید و یادداشت کنید. و یا صفحاتی را به موضوعات خاصی اختصاص دهید؛ مثلاً حیوانات، رنگها و شکلها، پول، مسافرت، غذاها و میوه ها و ....



تصویر سازی ذهنی

در این روش شما یک لغت انگلیسی را با یک لغت فارسی که تلفظ یا املای مشابهی دارد، به نحوی مرتبط می کنید که الزاماً از لحاظ معنایی با هم ارتباطی ندارند. بعنوان مثال اگر شما برای اولین بار به لغت tongue (تانگ: به معنی زبان) برخوردید، متوجه می‌شوید که تلفظ آن شبیه تانک در فارسی است. بنابراین می‌توانید در ذهنتان مجسم کنید که بجای زبان، یک تانک از دهان کسی در حال خارج شدن است!

مثال دوم: فرض کنید شما به لغت در valorous به معنی شجاع بر می‌خورید. در این حال می‌توانید در ذهن خود چنین مجسم کنید که در کنار دریا ایستاده‌اید و مشغول تماشای وال‌ها هستید. والها یکی یکی به سطح آب می‌آیند ولی به محض اینکه شما را می‌بینند می‌ترسند و فرار می‌کنند، تا اینکه یک وال روس (یک وال از کشور روسیه) به سطح آب می‌آید و بجای اینکه از شما فرار کند، به سمت شما می‌آید. شما با خود می‌گویید: وال روس، شجاع است! (مثال دوم از rezalotfian.blogfa.com)

این تکنیک به شما کمک می‌کند تا هر چه بهتر معانی لغات را بخاطر بسپارید. همچنین گفته می‌شود که هر‌چقدر تصویر ساخته شده عجیب‌تر باشد، به خاطر آوردن آن هم آسانتر خواهد بود.



تکرار، تکرار و تکرار!

مطالعات نشان می‌دهند که احتمال فراگیری لغاتی که بیش از 8 بار به هنگام مطالعه متنهای مختلف دیده می‌شوند، بسیار بیشتر از لغاتی است که کمتر تکرار شده‌اند. همچنین زبان‌شناسان به اتفاق معتقدند که تکرار لغات با صدای بلند به از بر کردن آنها کمک زیادی می‌کند. بنابراین گاهی همین تکرار کردن ساده حافظه شما را برای بخاطر سپردن لغات دشوار یاری می‌کند. در ضمن توصیه می‌شود که جمله کاملی را که لغت مورد نظر را در خود دارد، از بر کنید و یا چند بار با صدای بلند تکرار نمایید.



مطالعه آزاد

شما می‌توانید دایره لغات خود را با مطالعه آزاد افزایش دهید، اگر چه بسیاری از زبان‌شناسان ادعا می‌کنند که در ابتدا باید بین 3000 تا 5000 لغت و هم خانواده‌های آنها را فرا بگیریم تا این توانایی را پیدا کنیم که معنی دقیق لغات را با توجه به متن آن پیدا کنیم. پس تا آنجا که می‌توانید وقت آزاد خود را برای مطالعه متن‌های انگلیسی (داستانهای کوتاه، اخبار و مقالات و ...) اختصاص دهید. وقتی به لغت جدیدی بر می‌خورید، ابتدا سعی کنید معنی آن را از روی بقیه متن حدس بزنید و سپس با مراجعه به دیکشنری معنی دقیق آن را پیدا کنید.



طبقه‌بندی لغات

با طبقه‌بندی کردن لغات، بخاطر سپردن آنها راحت‌تر می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

VEGETABLES

Celery کرفس

Cauliflower گل کلم

Pea نخود

Onion پیاز

Carrot هویج
FRUIT

Pear گلابی

Peach هلو

Apple سیب

Cherry گیلاس

Melon خربزه


شما همچنین می‌توانید لغاتی را که از لحاظ دستوری، ریشه‌ای، معنایی و ... با هم مرتبط هستند، یکجا یاد بگیرید:

child بچه, childhood بچگی, childish بچگانه, childless بی‌بچه (بی‌اولاد)



و سخن آخر اینکه هیچ کدام از روشهای فراگیری لغات کامل نیستند و هر کدام نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند. بهترین راه این است که این روشها را با هم تلفیق کنید.

منبع: www.zabanamoozan.com

مدیریت زمان

جهت دریافت مثالی برای مدیریت زمان کلیک کنید.

استاندارد حسابداری

برای دریافت فایل روی استاندارد حسابداری کلیک کنید. 


طنز دانشگاهی دانشجو در ملل مختلف

طنز دانشگاهی دانشجو در ملل مختلف

 

ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح، ربات می سازد.

مصر: درس می خواند و هر از گاهی علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند.

هند: او پس از چند سال درس خواندن، عاشق دختر زیبایی می شود و همزمان برادر دوقلویش را که سال ها گم شده بود، پیدا می کند؛ سپس ماجراهای عاشقانه واکشنی (ACTION) پیش می آید و سرانجام آن دو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود.

عراق: مدام به تیرها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد و در صورت زنده ماندن، درس می خواند.

چین: درس می خواند و در اوقات فراعت، مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد.

گینه بیسائو: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه برو بچ هم قبیله ای درس بخواند.

کوبا: او چه دلش بخواهد و چه نخواهد، یک کمونیست است و باید با سواد باشد و همین طور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری آمریکا دعا کند.

پاکستان: او به شدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان دربیاید.

اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس، چند نفر از قبیله توتسی رامی کشد.

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی، درحال انقراض است و احتمالاتا پایان دوره کواترناری، منقرض می شود، ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند.

ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی، چرت می زند و سرکلاس اختصاصی، جزوه می نویسد! سیاسی نیست، ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولالیگ تمام کشورهای بالارا دنبال می کند! عاشق عبارت «خسته نباشید» است؛ البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس. هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود؛ اگر با اولی ازدواج کرد که کرد والاسیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود؛ ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحب خانه ها جان به عزرائیل می دهند اما اجاره منزل به دانشجو نه؟!