•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

آرزوی محال


آرزوی محال

خیلی خستم شاید دلیلش این باشه که هیچی اونطور که میخوام پیش نمیره.


تا به خودم روحیه میدم و سعی میکنم یه کار جدید رو شروع کنم بعد از 12 ساعت

اثری از اون روحیه نمیبینم.


شاید هدفم رو گم کردم.


شایدم انگیزم رو از دست دادم.



شایدم آرامش ندارم.



انگار هیچی واسم نمونده .....



فکر کنم تنها چیزی که دارم همین وبلاگ باشه که میتونم حرفامو توش بنویسم.


هیچوقت فکر نمیکردم روزی بشه که بزرگترین آروزم مردن باشه.



آخه خوبیش اینه که مثل بقیه آرزوهام رسیدن بهش محال نیست.....



اینطور که معلومه ایندفعه قرار نیست آسمون ابری ، آفتابی بشه.


آرزوهایی از ویکتور هوگو

آرزوهایی از ویکتور هوگو


اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم

ادامه مطلب ...

خدایا شکر

خدایا به خاطر تمام چیزهایی که دادی، ندادی، دادی پس گرفتی، ندادی بعدا دادی، ندادی بعدا می خوای بدی، دادی بعدا می خوای پس بگیری، داده بودی و پس گرفته بودی، اگه بدی پس می گیری، پس گرفتی دادی، پس گرفتی بعدا می خوای بدی، اگه می دادی پس می گرفتی، نداده بودی فکر می کردیم دادی و پس گرفتی، خلاصه خداجون سرتو درد نیارم به خاطر همه شکر!!

امروز فقط امروز

امروز کسی باش که واقعا آرزو داری

مهربان و باگذشت

ساده و شفاف

پاک و خالص

با انعطاف و مدد رسان

رنج و نگرانی را کنار بگذار

به لحظات زندگی چنان ارزش بده که آرزو داری


ادامه مطلب ...

صرفا جهت خنده!

صرفا جهت خنده!


صرفا جهت خنده!

آورده‌اند مردی بود که پیوسته تحقیق ِ مکرهای زنان می کرد و از غایت غیرت، هیچ زنی رامحل اعتماد خود نساخت و کتاب "حیل النساء" (مکرهای زنان) را پیوسته مطالعه می کرد.  روزی در هنگام سفر به قبیله‌ای رسید و به خانه‌ای مهمان شد. مرد ِخانه حضور نداشت ولکن زنی داشت در غایت ظرافت و نهایت لطافت. زن چون مهمان را پذیرا شد با او ملاطفت آغاز نمود. مرد مهمان چون پاپوش خود بگشود و عصا بنهاد، به مطالعه کتاب مشغول شد.


ادامه مطلب ...

فریاد

فریاد

فریاد میزنم تورا
به وسعت همه سکوتهای تلخ
به وسعت بیابانهای تکرار
بگذاردانه های مرواریدسینه ریزی باشد
گونه های یخ زده ام را
فریادی برای ابدی شدن
پس
سکوت رادر مشتم می فشارم
تا دانه های عشقم ازدرونم زاده شود
شاعر:یاسرمولوی

از تمام رمز و راز های عشق


از تمام رمز و راز های عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده ی میان تهی
چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
ولی..
راستی
دلم که می شود

قیصر امین پور

داستان جالب “شغل عجیب !”

داستان جالب “شغل عجیب !”

http://belest.blogsky.com

داستان جالب


چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروکله ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جادههای خاکی پیدا میشود. رانندهی آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس Brioni ، کفشهای Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمهاش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

جوان، ماشین خود را در گوشهای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه ی NASA روی اینترنت، جایی که میتوانست سیستم جستجوی ماهوارهای ( GPS ) را فعال کند، شد. منطقه ی چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با ۶۰ صفحه ی کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیدهی عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.


ادامه در لینک زیر

ادامه مطلب ...