•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

•*´¨`*•.¸دوستان¸.•*´¨`*•.¸

هرکس به اندازه ی اهدافش ثروتمنداست

داستان های کوتاه و پند اموز

داستان های کوتاه و پند اموز ۱

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غر غر می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد . حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود :

" هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد"

جایی برای رفتن ...

این همه واژه

و من از سکوت لبریزم

انگار کابوس این روزهای خاکستری

سایه انداخته به خیال من...

حوالی این ساعت های بارانی

جای زیادی برای رفتن ندارم
غیر از

آغوش تو

یا

کوچه پس کوچه های این شهر غریب...


رابطه شیطان و خدا از نگاه انیشتین

رابطه شیطان و خدا از نگاه انیشتین


استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.

آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"

استاد پرسید: "آیاخدا همه چیز را خلق کرد؟"

شاگرد پاسخ داد: "بله، آقا"

ادامه مطلب ...

چگونه بودن

چگونه بودن

من دیگر ناله نمی کنم


نه….......


من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است


می خواهم فریاد بزنم!


اما اگر نتوانستم سکوت می کنم


خاموش بودن بهتر از نالیدن است

خدایا ...

  به من توفیق

                تلاش در شکست

صبر در نومیدی

                    رفتن بی همراه

                                          کار بی پاداش

فداکاری در سکوت

                     دین بی دنیا

     عظمت بی نام

                                         خدمت بی نان

  ایمان بی ریا

                 خوبی بی نمود

                                       عشق بی هوس

تنهایی در انبوه جمعیت

                            ودوست داشتن بدون آنکه دوست بداند

                                                            روزی کن!!

 

      آمین...                  

فقر از دید (دکتر علی شریعتی)


میخواهم  بگویم ......

فقر  همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی  ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر  ،  همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ،  تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ،  همه جا سر میکشد ........

                    فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

                  فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است .

اعجوبه های دنیا



        
این فوق نابغه کرهای در سال 1962 به دنیا آمد و در حال حاضر باهوشترین فرد دنیا محسوب میشود. او در چهار سالگی میتوانست زبانهای ژاپنی، کرهای، آلمانی و انگلیسی را بخواند. در پنج سالگی سختترین مسئلههای دیفرانسیل و انتگرال را حل میکرد و بهره هوشی بسیار بالا یعنی بالای 210 داشت. کیم از 3 تا 6 سالگی دانشجوی افتخاری دانشگاه هانگ یانگ بود و در 7 سالگی به «ناسا» دعوت شد. او در پانزده سالگی دکترای خود را گرفت.

منبع : www.AsanDownload.com

بقیه در ادامه مطالب

ادامه مطلب ...

آرزوی محال


آرزوی محال

خیلی خستم شاید دلیلش این باشه که هیچی اونطور که میخوام پیش نمیره.


تا به خودم روحیه میدم و سعی میکنم یه کار جدید رو شروع کنم بعد از 12 ساعت

اثری از اون روحیه نمیبینم.


شاید هدفم رو گم کردم.


شایدم انگیزم رو از دست دادم.



شایدم آرامش ندارم.



انگار هیچی واسم نمونده .....



فکر کنم تنها چیزی که دارم همین وبلاگ باشه که میتونم حرفامو توش بنویسم.


هیچوقت فکر نمیکردم روزی بشه که بزرگترین آروزم مردن باشه.



آخه خوبیش اینه که مثل بقیه آرزوهام رسیدن بهش محال نیست.....



اینطور که معلومه ایندفعه قرار نیست آسمون ابری ، آفتابی بشه.


آرزوهایی از ویکتور هوگو

آرزوهایی از ویکتور هوگو


اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم

ادامه مطلب ...

خدایا شکر

خدایا به خاطر تمام چیزهایی که دادی، ندادی، دادی پس گرفتی، ندادی بعدا دادی، ندادی بعدا می خوای بدی، دادی بعدا می خوای پس بگیری، داده بودی و پس گرفته بودی، اگه بدی پس می گیری، پس گرفتی دادی، پس گرفتی بعدا می خوای بدی، اگه می دادی پس می گرفتی، نداده بودی فکر می کردیم دادی و پس گرفتی، خلاصه خداجون سرتو درد نیارم به خاطر همه شکر!!